۱۳۸۷ فروردین ۱۵, پنجشنبه

"کوتاه سخن گوي و گزيده"

دوستم ميگفت:
تيتر بالا هر روزه بيشتر و بيشتر در ميان روزنامه نگاران و نويسندگان غربي جا باز ميکند . هر روز که ميگذرد نويسندگان مقالات خود را با کلمات با بار عميقتري پوشش ميدهند و فشرده تر سخن ميگويند و سعي ميکنند روي موضوع خود هرچه بيشتر متمرکز شوند.نويسندگان آمريکايي در اين کار از همه جلوترند. مثلن وقتيکه ميخواهند با شخصي مثل گنجي مصاحبه کنند اول از همه ميپرسند اسمتان " گانجي " است ويا....و با گفتن همين"گانجي" در شروع مصاحبه بجاي گنجي او را با گاندي و افکار او مقايسه ميکنند و به خوانندگان کمک ميکنند تا او را بهتر بشناسند و مصاحبه را نيزاز اين طريق براي خواننده با اهميت تر و جالب تر ميکنند و کوتاه تر. امروزه روز؛ سخن به درازا کشاندن و کش دادن گپ و سخنراني سه يا چهار ساعته کردن و مقاله يا خبر پر طول و عرض نوشتن؛ بازار خريدش کمتر شده و محصول کمترتا پايان خوانده ميشود.

امير بعضي از اين کلمات و يا جملات کوتاه نويسي که خوانده و يا شنيده بود را برايم گفت؛ مثل :
"من گلاسنوستيک متولد شدم"
" قلب بزرگ "
"جهل بزرگ"
"سياستمدار سمي "
" ملت سازي؛
" ظرفيت سازي"
"مدافع شيطان"
"محافظ شيطان"
" سياست اسپاگتي مآبانه ؛ سياست ماکاروني مآبانه"
و ....

دوستم امير ميگفت : ما ايرانيان بارها شده در جلسات سخنراني شرکت کرده ويا مقالاتي و خبري را خوانده ايم که بي جهت طولاني شده و بقول ما به "صحراي کربلا" زده و باز گشته.
او راست ميگفت.آنچه که خواننده را از خواندن مقالات و يا خبر و نيز از سخنراني بعضي از شخصيتها باز ميدارد همين دراز گويي است.
اين موضوع وقتي با اهميت تر ميگردد که نوشته ؛ "آنلاين"- و روي "وب" باشد. بدليل کمي وقت مثلن بايد حرف آخر را اول زد.

"قربان رفيق نکته داني که سخن نگفته باشي به گپت رسيده باشد"

هیچ نظری موجود نیست: