۱۳۸۶ اسفند ۳, جمعه

گزيده هائي از آخرين مصاحبه ولادمير نابوکوف
بقلم : رابرت رابينسون
برگرفته از کتاب ولادمير نابوکوف ويرايش پيتر کنل
برگردان: علي گرجي

ما در ماه فوريه رسيديم . برگ بو هاي زمستاني و درخت هاي برهنه بيد بنظر حالتي غمگينانه به مسير کنار درياچه ميداد ؛ و احساسي از روي کنجکاوي براي قدم زدن در مسير يک "عکس کهنه" وجود داشت . مابه نابوکوف تلفن کرديم تا به او بگوئيم که رسيديم و همچنين به او بگوئيم که يک زمان کوتاهي را هم براي آماده شدن ما در نظر بگيرد.
مصاحبه نابوکوف ( در رابطه با برنامه کتاب بي بي سي شماره دو) بود که کاملا برنامه اي از قبل برنامه ريزي شده است : سئوالات چند شب قبل از برنامه ارسال ميشود و جوابها دريافت شده و تصيح ميشود؛ و تنها چيزي که ميماند اينستکه در مقابل دوربين مثل کيک يخ زده نشست و در خدمت مصاحبه بود. قرار بود که ما برنامه اي براي بيست و پنج دقيقه داشته باشيم اما او بما وقت اضافه نداد.

ادامه دارد....

"چاپ مطالب مربوط به نويسنده اين سايت بدون اجازه نويسنده غير قانوني ميباشد."ع-گ

۲ نظر:

بهرام رفیعی گفت...

آقای گرجی خسته نباشید
چقدر خوشحال شدم که شروع کرده اید به نوشتن توی وب. باور کنید که بهترین کار ممکن را کرده اید. اینترنت هم درست مثل کتاب یا عکس است که باقی می ماند برای دیگرانی که بعد ما می آیند.
نگاهی هم کردم به آرشیو ، نوشته ها و ترجمه ها بسیار خواندنی است بخصوص این گفت و گوهای ناباکف را قبلن جایی ندیده بودم. شاید اگر قسمت ها را کمی طولانی تر کنید یعنی در هر پست چند پرسش و پاسخ باشد برای ما علاقه مندان به ادبیات وناباکف بهتر هم باشد.
همچنین منتظر نوشته ها و شعرهای خودتان هم در تاریک روشن هستیم. سپاس
امید به دیدار

Mori A. گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.