۱۳۸۷ تیر ۱۶, یکشنبه

مادر يکي از دوستان روشنفکري که در غربت است فوت ميکند و او هم با دعوت از دوستانش مراسمي را بهمين خاطر در سوگ مادر برگزار ميکند.
محل برگزاري مراسم در دهکده اي که قدمتي 300 ساله و تا حدودي متناسب با محل تولد مادر و روح بهاري و رنگي و پر کاري او دارد انتخاب شده است. از تيرگي و سياهي کمتر خبريست .عکس مادر با لباس محلي (پير هني نازک و بلند و رنگي )با تشتي پر از نان که خود براي فرزندانش پخته است و بر سر دارد بر روي ميز قرار داده شده و دو شمعي که در دو جانب عکس ميسوزند. دوستان او يکي پس از ديگري بهمراه همسرانشان و با شاخه هايي از گل و يا شيريني ؛ حلوا و خرما از راه ميرسند و پس از روبوسي و تسليت گويي در جايي مينشينند. موزيکي ملايم ( بطور زنده نه ) بگوش ميرسد و انتخاب موزيک نشان از حس ظريف و آرامشي تعمق برانگيز در مورد آنچه که زندگي ناميده ميشود دارد.حاضرين سرگرم گفتگو هستند و با چاي و خرما و حلوا دهانشان را تر و شيرين ميکنند.
در اواخر برنامه يکي از حاضرين که انتخاب شده است از ديگر حضار ميخواهد که بخاطر روح آن مرحوم فاتحه اي بخوانند.پس از آن صرف شام و ختم جلسه.
اما :
تحولات در مراسم را ميتوان ديد. از ديد سنتي بر گزاري مراسم فاصله گرفته ميشود . و به عبارتي به مراسم شناخته شده غربي نزديکتر ميشود.( نمونه مراسم عاشورپور در ايران)
در چند مراسم غربي که حضور داشته ام اين نکات برايم جالب بود:
1- حضور همسر قبلي متوفا و صحبت ايشان در مورد زندگي زناشويي و نکات شيرين و نه تلخ
2- مو زيک زنده توسط دوست و يا اعضاي خانواده
3- خواندن شعر توسط خواهر ؛ برادر و دوست يا اعضاي خانواده
4- در خواست از حاضرين چنانچه بخواهند چيزي (خاطره اي ) در مورد متوفا بگويند.
5- فيلمي از زندگي متوفا
6- نصباندن عکسهاي متوفا
7-گذاشتن دفتري براي امضا؛ حاضرين.
و...........
در بعضي از کشورها حاضرين با خوردن شراب و آبجو و شادي مراسم را برگزار ميکنند .
و......

هیچ نظری موجود نیست: