۱۳۹۰ اردیبهشت ۱, پنجشنبه

باز اومدم که چراغ اين اطاقو روشن کنم .......

طنزهاي مرتضي عبدالعليان :
يکم -
و اما باز يه قدري طنز - بازي با کلمات / کلمات و جملات - مثل کمال جنبلات - مثل جنبيدن کلمات در جملات هستند البته بدون اسلحه /
دوم -
بعضي از روزنامه ها روزنامه نگاري دارند که کارش را با "سرد- بيري" ( به انگليسي =آبجو سرد ) امضا ميکند /

سوم -
نوجوان که بودم در " ما- زن داران " زندگي ميکردم - ما دري به پسرش ناسزا ميگفت و داد ميزد : بلا روس -تره بيره - برو اينجه بوينم ( بلاي روسي تو رو بگيره -بيا اينجا ببينم )/
چهارم-
ميگن يه روز زنگ در خانه يه بابايي را ميزنند - وقتي صاحبخانه درو باز ميکنه -ميگن از اداره ثبت احوال آمديم که حال تونو بگيريم!؟ اداره ثبت احوال اداره ايست که نام را ثبت ميکنه احوال رو نه !؟

هیچ نظری موجود نیست: