۱۳۹۰ آذر ۲۶, شنبه

محمودی در سوگ بروسانها: شب و روز می ترسیم!

شاعران کشور در سوگ نشسته اند !


رضا بروسان شاعرمشهدی 25 آذر38 ساله می شد، اما ده روز پیش از آن، همراه همسر شاعرش الهام اسلامي (متولد 1362) و دختر خردسالشان، در یک سانحه رانندگی در جاده قوچان - مشهد جان به جان آفرین تسلیم کرد। او با كتاب «يك بسته سيگار در تبعيد» نخستين جايزه‌ي‌ شعر خبرنگاران را در سال 85 دريافت كرد و با مجموعه‌ي شعر «مرثيه براي درختي كه به پهلو افتاده است» علاوه بر شركت در پنجمين دوره‌ي اين جايزه، ميهمان دوازدهمين نشست «عصر روشن» در ارديبهشت‌ماه 90 بود। الهام اسلامي نيز با مجموعه‌ي شعر «دنيا چشم از ما برنمي‌دارد» در رقابت چهارمين دوره‌ي جايزه‌ي‌ شعر خبرنگاران شركت داشت।



مرگ نا بهنگام این دو شاعر، جامعه ادبی ایران را داغدار کرد و مراسم نکوداشت آنان فرصتی بود برای دیگر شاعران که درمرگ آنان سوگواری کنند وحرف دل بیرون بریزند؛ از جمله سهیل محمودی که گفت: "شاعران، سالکان مسیر رنجند! همه دچار این رنج هستند چون جهان خیلی تاریک است। نمی‌گویم جهان به سمت تاریکی می‌رود، ولی پیرامون ما را تاریکی فرا گرفته است। به تعبیر اخوان ما شب می‌ترسیم و روز می‌ترسیم. یا به تعبیر دیگرش من اینجا از نوازش نیز چون آزار ترسانم. ما مجموعه این‌ها هستیم و داریم زندگی می‌کنیم. همه هم به شکلی دچارش هستیم. حالا در چنین شرایطی وقتی کسانی که قرار است شعله دل را مانند مشعل المپیک حمل کنند، در نیمه راه متوقف می‌شوند، رنج زیادی متحمل می‌شویم. این مشعل از زمان رودکی دست به دست گشته است. واقعیت این است که زیستن در جامعه امروز ما سخت شده است"!


محمودی این سخنان را در مراسم بزرگداشت یاد و خاطره غلامرضا بروسان و همسر شاعرش الهام اسلامی،شنبه 19 آذر در حضور محمدعلی بهمنی، سعید بیابانکی، ساعد باقری، پرویز بیگی حبیب‌آبادی، کوروس احمدی و دیگر شاعران عضو انجمن شعر پایتخت در فرهنگسرای انقلاب اسلامی بیان کرد و افزود: "امروز یا باید کلاه‌برداری کنی یا دزدی کنی و شامورتی‌بازی دربیاوری یا باید هزینه درست زندگی کردن را بدهی. با نسل خودمان کاری ندارم که عده‌ای در آن، مقابل این و آن و وزیر و وکیل خم و راست می‌شوند؛ اما جوان‌ها گاهی به خاطر ابتدائیات زندگی مجبور می‌شوند به چیزهایی تن بدهند. نسل ما به خاطر نان شبشان نیست که خم و راست می‌شوند بلکه به خاطر نوشابه کنار سفره‌شان است که چنین می‌کنند. معمولا کسی را که نان بدزدد ملامت نمی‌کنیم ولی بچه‌ای که از بقالی نوشابه بدزدد را سیلی می‌زنیم که لاکردار این نیاز تو نیست. اما نسل جوان ما مجبور است به چیزهایی علی‌رغم میلش تن بدهد."
این شاعر ادامه داد: "مثلا شاعر جوانی فلان جایزه را قبول ندارد ولی چون در آن سکه می‌دهند، در‌ آن شرکت می‌کند. این تناقض‌ها خیلی نگران‌کننده هستند. از رفتار آن جوان معلوم است که جانش این را نمی‌پذیرد. شاعر جوانی مقابل وزیر و وکیل شعری می‌خواند که او خوشش بیاید ولی جلوی من او را ناسزا می‌گوید. اما این زوج جوان یعنی بروسان و همسرش از چنین جنسی نبودند، بلکه با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم می‌کردند. چنین افرادی، وقتی سختی می‌کشند و در معبد کلمه ایستادگی می‌کنند، با ارزش هستند. چنین شاعرانی در طول حیاتشان این امتیاز را به دست می‌آورند که شعرشان زلال شود. این‌ها عابدان معبد و سالکان مسیر رنج هستند. تا دلتان بخواهد کنگره و همایش برگزار می‌شود و برنامه گذاشته می‌شود که بچه‌هایی مانند بروسان و الهام اسلامی سهمی از آن‌ها ندارند. همه می‌دانند که بروسان مشکل شغلی داشت ولی حاضر نشد خودش را بفروشد. این‌ها محکوم به رنج هستند که با دست خالی... ای داد!"
در همین مراسم، ساعد باقری نیز سخن گفت: "یکی از مسائلی که دلم را می‌سوزاند این است که مجموعه «دنیا چشم از ما برنمی‌دارد» از الهام اسلامی، در یکی از داوری‌های شعر جوان، آن‌طور که باید مورد توجه قرار نگرفت. بروسان و اسلامی در شعرشان هم به یکدیگر اشاره می‌کردند. نگاهشان به یکدیگر و صدا زدنشان هم در شعرهایشان معلوم بود. نمی‌دانم چرا احساس می‌کنم نسبت به این سرنوشت رقم‌خورده اطلاع داشتند که اسلامی می‌گفت دنیا چشم از ما برنمی‌دارد. این دو به عادت‌ها، عادت نکردند و عاشق همدیگر ماندند. نحوه زندگی و نفس‌کشیدنشان با هم، این موضوع را ثابت کرد. از چند نفر از داوران جایزه‌ها شنیدم که کتاب اسلامی هم مانند کتاب‌های شعر دیگر است. که والله نبود. البته نه این که بخواهم از این شرایط احساسی که او از دنیا رفته سوء استفاده کنم و حرف احساسی بزنم ولی به خدا قسم داورها کتاب الهام اسلامی را خوب نخوانده بودند و هرچه بال‌بال زدم که کتاب را کامل و درست بخوانید، فایده‌ای نداشت. البته یکی از داوران بزرگوار، بعد از امضای زیر برگه داوری، گفته بود که به حرف ساعد گوش دادم و کتاب را خواندم و متوجه شدم که در حق اسلامی احجاف شده است. یک بار دیگر مجموعه ‌شعرهای بروسان و اسلامی را بخوانیم. این موضوع دلم را می‌سوزاند که در این ملغمه‌بازاری که اجناس بدل و اصل بدجوری در هم آمیخته‌اند، این دو سعی کردند نگذارند میدان آشفته شود. عده‌ای صداهای شنیده شده را می‌شنوند اما عده‌ای هم صداهای تازه‌ای در هستی می‌شنوند. بیاییم نسبت به این افراد قدردان باشیم"!
تاريک روشن اين ضايعه دردناک را به بازماندگان آن دو مشعل در تاريکي بهمراه فرزند خردسالشان را به خانواده و دوستان و اهل هنر ايران تسليت ميگويد /


لينک:


هیچ نظری موجود نیست: