۱۳۸۹ آبان ۳, دوشنبه

عيد قربان يا " تنکس گيوينگ "

دوشنبه 11 اکتبر روز عيد قربان فرنگيها بود . دوستي دعوت مان کرده بود و ما هم رفته بوديم پيش آنها . در فرنگ بجاي گوسفند بوقلمون قرباني ميکنند. در اين روز مردم يا بوقلمون درسته صدقه ميدهند و يا با خوردن گوشت قرباني بيشتر قربان همديگر ميروند. در کشور ما ايران قرباني را ميآورند و در حياط خانه شان نگهداري ميکنند و اول به قرباني چمن ميدهند بعد انگاري که قرباني را درک ميکنند از يکطرف کارد را تيز ميکنند و از طرف ديگر به آن آب ميدهند وبعد هم به آن طرز فجيع و نا جوانمردانه با قرباني رفتار ميکنند .گوسفند ها خيلي ساده و سر شان هم بزير است در حاليکه بوقلمون سرش را بالا و تازه با نوکش دنبال قاتل هم کرده و گاهن قاتل را زخمي هم ميکند. نمونه اش را چند سال پيش تلويزيون سي ان ان نشان داد که بوش رييس جمهور آمريکا در حاليکه قرباني را در دست خود داشت و نوازش ميکرد قرباني زخميش کرد . بخشي از ادبيات روزانه ما در روز عيد قربان بود که کمي چربتر شد . بهر حال قربونتون

۱۳۸۹ شهریور ۱۶, سه‌شنبه

۱۳۸۹ تیر ۱۶, چهارشنبه

دستگاه غذا

از غذاي روزگار و سي سال آزگار دستگاه غذا در ايران روز بروز چرب و نرمتر شده و مجمع غذا در مجالس اعضا /عزا را بر سر سفره ملت و مزاح را براي خود خريده اند. "مجمه غذا"* تا کنون که رنگين بوده و رنگين تر و سنگين تر هم شده /با يک نگاه سريع پرکاري مجمع را ميتوان از حجم شکمهاي اعضا دريافت. اينروزها فضا در مجمع قضا /مجمه غذاست.

قضا /غذاست امروز
قضا/عزاست امروز
-----------------
زير نويس:
*مجمه غذا = سيني غذا